بازگشت به صفحه اول  
 
 

بمناسبت سالگرد شانزدهم آذر، روز دانشجو

دانشگاه وجدان بیدار و قلب طپنده ملت ایران است، که هیچگاه از طپش نمی ایستد و دانشجویان ایران در هیچ شرایطی پرچم آزادی را به زمین نگذاشته اند. پس از کودتای ننگین 28 مرداد شمار زيادي از طرفداران دکتر مصدق و نهضت ملي ایران به زندان افتادند. فضای سیاسی به شدت بسته و رعب و وحشت بر کشور حاكم گردیده بود. در این دوران محاكمه‌ي دكتر مصدق در دادگاه نظامي، بازگشايي سفارت انگليس و تشكيل كنسرسيوم نفت موجب شد كه دانشجويان با تاكيد بر اين سه مسئله ملی در صحنه دانشگاه به تظاهرات بپردازند. آنها نمیخواستند اجازه دهند که در چنین فضای برخاسته از کودتا، منافع ملی ایران بار دیگر توسط بیگانگان پایمال شود و حاصل فداکاریها و مبارزات مردم که به رهبری مصدق به آن رسیده بودند، در سکوت مطلقی که مطلوب رژیم دیکتاتوری بود، بر باد رود.

مسافرت نیکسون معاون رئیس جمهور کشوری که بطور مستقیم در کودتا علیه حکومت ملی شرکت کرده بود و خبر اعطای دکترای افتخاری دانشگاه تهران به او زمینه ساز تظاهرات وسیع دانشجویان این دانشگاه در 15 آذرماه 1332 شد. در روز 16 آذر شاه برای به نمایش گذاردن  تصویر گورستانی آرام از کشور در برابر دیدگان ولی نعمتان خود، دستور حمله به دانشکده فنی دانشگاه تهران را صادر نمود. طی این حمله سه تن از دانشجویان مبارز این دانشگاه بنام احمد قندچی، مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا به قتل رسیدند. پس از این حادثه خشم دانشجویان همچون سایه ای محمد رضا پهلوی را در داخل و خارج کشور دنبال میکرد. اعتراضات گسترده دانشجویان در اوایل دهه 40 در داخل ایران به آنچه او بنام "انقلاب سفید" بمردم عرضه کرد و تظاهرات علیه او در سفرهایش بخارج از کشور، که توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی سازمان داده شد، از پیآمد های 16 آذر بود، روزی که که به تدریج  به "روز دانشجو" تبدیل شد.

پس از سقوط دیکتاتوری محمد رضا شاه نظام ملایان سعی نمود به کمک جو حاکم بر جامعه، جنبش دانشجویی را از مسیر آزادیخواهانه ی همیشگی خود خارج ساخته به ابزاری برای پیشبرد سیاست های ضد ملی و ضد فرهنگی خود تبدیل نماید. عوامل این رژیم، بخاطر حفظ و تثبیت حکومت خود، بنام دانشجویان، برخلاف تمام رویه های بین المللی دست به اشغال سفارت آمریکا زدند و در سطح دانشگاهها "انقلاب فرهنگی" براه انداختند تا دانشگاهها را تعطیل و خود را از "مزاحمت" تمام دانشجویان و استادان معارض خلاص کنند.

استبداد مذهبی هم مانند دیکتاتوری محمد رضا شاه پهلوی قادر نشد در دراز مدت با جنبش دانشجويي ايران که فقط در صدد پي‌گيری صرف مسائل صنفي نبود کنار آید. دانشجویان رفته رفته به نقش ولایت فقیه پی برده خود را با دستگاهی روبرو میدیدند که انديشه را به بند مي‌كشید، حق انتقاد و بيان را از افراد سلب مي‌كرد و با حاكميت ملی و اصل تعيين سرنوشت مردم به دست خود در تعارضی آشکار بود.

تجربه دانشجویان در کمک به اصلاح طلبان برای بدست گرفتن قوای مقننه و اجرائیه و اصلاح تدریجی نظام از این طریق موفق نبود. واقعه 18 تیر و جنایات انجام شده توسط ماُموران امنیتی نظام سبب شد که فاصله بین جنبش دانشجویی و نظام ولایت فقیه افزایش یابد. از آن پس نظام جمهوری اسلامی با بوجود آوردن سازمانهای پوشالی "بسیج دانشجویی" و همچنین از راه فشار بیش از حد به دانشجویان مبارز و سازمانهای دانشجویی معارض رژیم،  پرنامه ی نابودی کامل جنبش دانشجویی را دنبال می کرد. یکی از نشانه های شکست کامل این طرح، برخورد اعتراض آمیز دانشجویان  به حضور یافتن احمدی نژاد در دانشگاه بود. امروز، احمدي نژاد دیگر جراُت حضور در جمع دانشجویان غیر بسیجی را ندارد. او دانشجويانی را که با شعارهای "ديکتاتور نمي خواهيم"، "دانشگاه ها را امنيتي نکنيد" و "‏دوستانمان را آزاد کنيد" با او برخورد کرده بودند هرگز نبخشیده است. این دانشجویان یکی پس از دیگری روانه زندان میشوند، مورد ضرب و شتم قرار ‏میگیرند، از تحصيل محروم می شوند و حتی اجازه ورود به دانشگاه ها را نیز از دست میدهند. علی رغم اینهمه فشار و اختناق در محیط های دانشگاهی و دانشجویی، رژیم حاکم باز هم موفق نشده است دانشگاهیان آزاده ایران را که 70 سال است پرچم آزادی را به اهتزار در آورده اند، سرکوب نماید.

جنبش دانشجوئی در ایران امروز جزئی از جنبش مدنی مردم ایران است که از ترکیب آن  با جنبش های زنان، کارگران، معلمان، روزنامه نگاران، حقوقدانان و سایر جنبش های صنفی آنچنان با خواست های جامعه و گروههای مختلف اجتماعی مانند صلح و دموکراسی گره خورده است که رژیم دیگر به سادگی قادر به آرام  ساختن آن نیست.

بخش دانشجویی وابسته به ملیون و نیروهای ملی ایران همواره یکی از پایه های اصلی جنبش دانشجویی ایران بوده است. این بخش در تمام مدت فعالیت های دانشجویی علیه دیکتاتوری های حاکم، حافظ اصالت این جنبش بوده، کوشش نموده که جنبش دانشجویی به انحراف کشیده نشود و به آرمانهای همیشگی خود وفادار بماند. اکنون نیز این بخش، عمده ترین وظیفه حود را حفظ یکپارچگی جنبش و جلوگیری از تفرقه در آن، که عمدتا از طریق طرح شعار های انحرافی و بدور از نیازهای جامعه، می تواند رخ دهد، میداند.  

مردم ایران همانطور که هیچگاه جنایات 16 آذر را بر محمد رضاشاه نبخشیدند، جنایات 18 تیر و پیامدهای آن را بر سران نظام جمهوری اسلامی نخواهند بخشید.

15 آذر ماه 1386 برابر 6 دسامبر 2007

هیاًت اجرائی موقت سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور

دکتر پرویز داورپناه ـ  مهندس کامبیز قائم مقام ـ  دکتر همایون مهمنش

 

 
 
بازگشت به صفحه اول